فروشگاه بازی گیم وان

خانه

فروشگاه

ورود / ثبت نام

نقد و بررسی بازی Alan Wake 2

بازی alen wake 2 یکی از مورد انتظارترین عناوین سال 2023 است که به تازگی برای کنسول های نسل نهم و رایانه های شخصی منتشر شده است. این بازی ادامه ای بر داستان alen wake است که در سال 2010 برای ایکس باکس 360 و رایانه های شخصی عرضه شد و مورد استقبال بسیاری از منتقدان و بازیکنان قرار گرفت. در این بازی، ما دوباره در نقش alen wake، یک نویسنده معروف که به دنبال راز پشت ناپدید شدن همسرش است، قرار می گیریم. اما این بار، داستان در شهر جدیدی به نام bright falls رخ می دهد که تحت تاثیر یک نیروی مرموز و تاریک به نام the dark presence قرار گرفته است. alen wake باید با استفاده از چراغ قوه و سلاح های مختلف با دشمنان خود که از سایه ها به وجود می آیند، مبارزه کند و همچنین رمز و راز های پنهان شده در شهر را کشف کند.

بازی alen wake 2 یک بازی اکشن-ماجراجویی با الهام از سبک سینمایی و رمان های ترسناک است که توسط استودیو remedy entertainment ساخته شده است. این بازی دارای گرافیک بسیار زیبا و جذاب است که با استفاده از موتور بازی سازی unreal engine 5 پیاده سازی شده است. صداگذاری و موسیقی بازی نیز بسیار عالی و مناسب با فضای تاریک و مهیب بازی هستند. داستان بازی نیز بسیار جذاب و پر از پیچ و خم است که بازگشت بعضی از شخصیت های قدیمی را به همراه دارد.

شاید کمی سریع پیش می‌روم، بگذارید اول به این بپردازیم که اصلا داستان این اثر حول محور چه چیزی می‌گردد و چه هدفی را دنبال می‌کند. روایت وقایای این بازی سیزده سال پس از پایان نسخه‌ی ابتدایی اتفاق می‌افتد؛ Saga Anderson و همکارش Alex Casey ماموران FBI هستند که برای پیگیری یک پرونده‌ی قتل در Bright Falls که از قضا سیزده سال پیش محل ناپدید شدن نویسنده‌ی مشهور، Alan Wake، بوده راهی آن جا می‌شوند.

زمانی که به صحنه‌ی قتل می‌رسند، با توجه به وضعیت مقتول و این مسئله که قلب او از بدنش خارج شده است، متوجه می‌شوند که این صرفا یک قتل ساده نبوده بلکه احتمالا پای یک فرقه‌ی مذهبی در میان است. شما ابتدا در نقش Saga قرار می‌گیرید و درست همچون یک مامور FBI خبره باید به جست‌وجوی محیط، بررسی محل قتل و شواهد بپردازید تا بتوانید داستان بازی را پیش ببرید. طی بازجویی شاهدان و پیش‌روی در پرونده، متوجه می‌شوید که پای The Cult of Tree یا فرقه‌ی درخت در میان است.

در همین حین، زمانی که Saga صفحه‌ای از یک داستان ترسناک را که از قضا در ارتباط با او بوده و نام نویسنده‌ی آن خط خورده است را پیدا می‌کند، همه چیز آرام آرام شروع به عجیب شدن می‌کند و در واقع کابوسی آغاز می‌شود که لحظه به لحظه واقعی‌تر به نظر می‌رسد. این صفحات ادامه‌ی راه را پیش‌بینی کرده و حتی به Saga سرنخ‌هایی در راستای پیش‌روی در این پرونده‌ی قتل می‌دهند و سرانجام داستان به جایی می‌رسد که Saga به لبه‌ی رودخانه‌ی Cauldron وارد شده و ناگهان شخص بیهوشی را مشاهده می‌کند که در گوشه‌ی ساحل افتاده است. پس از به هوش آمدن ناگهانی این مرد، متوجه می‌شود که او Alan Wake است که پس از ۱۳ سال پیدا شده!

همانطور که احتمالا می‌دانید، Alan در پایان قسمت اول برای نجات Alice، همسر خود، در Dark Place می‌ماند و حالا پس از ۱۳ سال دقیقا در زمانی بازگشته است که سر و کله‌ی یک فرقه‌ی مذهبی نیز پیدا شده. اما این حتی شروع داستان هم نیست چرا که تازه بازی شروع به روایت داستان از نگاه Alan ‌می‌کند و به همین واسطه شما به دنیای Dark Place وارد می‌شوید تا بتوانید از دلیل اتفاقات شومی که در Bright Fall در حال رخ دادن است پرده بردارید.

با پیش‌روی در ابتدای داستان Alan، متوجه می‌شوید که The Dark Presence بازگشته است؛ اما این بار با اهریمنی بسیار پیچیده‌تر و در همین راستا بسیار خطرناک‌تر روبه‌رو هستید. حالا Alan و Saga که درگیر این داستان ترسناک شده‌اند باید با کمک یکدیگر راه حلی برای متوقف کردن این نیروی اهریمنی پیدا کنند. اما صحبت از داستان بازی کافی است، شاید به نظر برسد که درباره‌ی داستان بازی پر حرفی کرده‌ام اما به شما اطمینان می‌دهم این حتی نوک این کوه یخی عظیم که روایت این بازی است نیست!

شما از جایی به بعد می‌توانید به ترتیب دلخواه خود در نقش هر دو کاراکتر بازی کنید و داستانشان را پیش ببرید به طوری که می‌توان گفت Saga در دنیای واقعی داستان را پیش می‌برد در حالی که داستان Alan در مکان تاریک جریان دارد و به طریقه‌ی بسیار جذابی دائما به یکدیگر برخورد کرده و متصل می‌شوند و آنقدر سازندگان این داستان را هنرمندانه روایت می‌کنند که شما حتی یک لحظه هم نمی‌توانید از صفحه چشم بردارید.

Alan Wake 2 درست همچون آثار پیشین استودیوی رمدی دارای سکانس‌های لایو اکشن است که به لطف عملکرد عالی بازیگران و همچنین داستان‌نویسی بسیار عالی، به شکلی فوق‌العاده درون روایت اصلی بازی جاری می‌شوند و به شدت این روند را گیراتر می‌کنند! حقیقتا صحنه‌های لایو اکشن و میزان ظرافتی که در ساخت و کارگردانی آن‌ها به کار رفته بود من را شگفت‌زده کرد و به لطف این صحنه‌ها، روند داستان همیشه تازه و جذاب باقی می‌ماند. لازم به ذکر است این صحنه‌ها بیشتر متعلق به سناریوی داستانی Alan هستند که دائما پیچش‌های تازه معرفی کرده و مغز پلیر را به چالش می‌کشند.

یکی از خصوصیات بسیار جذاب این بازی پیچش‌های داستانی و استفاده‌ی منطقی و بسیار بهینه از آن‌هاست که باعث می‌شود به جای آن که روایت بازی درگیر پیچیدگی‌های بیهوده و بعضا بی‌دلیل بشود، تمامی این پیچش‌ها به هسته‌ی کلی داستان‌سرایی می‌افزایند و دلیلی کاملا مشخص دارند که بازی به زیبایی به باز کردن این گره‌ها در طول روایت خود می‌پردازد.

اما بد نیست کمی در ارتباط با شخصیت‌پردازی‌ها صحبت کنیم، Saga کاراکتر قابل بازی جدیدی است که برای اولین بار در این نسخه معرفی می‌شود و اغلب آثاری که رویکرد روایت دو جانبه را نسبت به داستان خود با استفاده از دو یا چند کاراکتر پیش می‌گیرند، با چالش‌های بسیاری در راستای بهینه‌سازی خط‌های داستانی‌ مجزا و همچنین پرداختن کافی به کاراکترها روبه‌رو می‌شوند اما خوشبختانه می‌توانم بگویم Saga یک عنصر تازه و بسیار عالی برای دنیا و داستان این فرنچایز محسوب می‌شود که از همان ابتدا به سرعت شما را به خودش جذب می‌کند.

با پیش‌روی در داستان و عمیق‌تر شدن روایت آن، دائما کاراکترها نیز تحت تاثیر آن‌ها پردازش عمیق‌تری دریافت کرده و بیش از پیش با آن‌ها و خط داستانی‌شان جذب می‌شوید. بگذارید اینطور بگویم که شخصا به شکلی مشتاقانه به کاراکتر Saga سوییچ می‌کردم تا داستان او را دنبال کنم و زمانی که پلیر چنین اشتیاقی نسبت به کاراکتری به غیر از شخصیتی دارد که نامش روی جعبه‌ی بازی نقش بسته است، نشان می‌دهد تا چه اندازه سازندگان توانسته‌اند این کاراکتر تازه را جذاب و گیرا نمایش داده و حضورش را درون این داستان توجیه کنند.

و اما Alan نیز از سوی دیگر شخصیت‌پردازی بسیار گیراتری نسبت به نسخه‌ی ابتدایی داشته و به لطف پیچش‌هایی که طی تجربه‌ی این عنوان روی شخصیت او اعمال می‌شود دائما این شخصیت‌پردازی گیراتر و صد البته جذاب‌تر می‌شود.

داستان Alan Wake 2 با برخی از بهترین داستان‌سرایی‌های ژانر وحشت بقا برابری می‌کند و به راستی داستانی مرموز و روندی دلهره‌آور را ارائه می‌دهد که مملو از پیچش‌های جذاب، صحنه‌های لایو اکشن فوق‌العاده با کیفیت و تعلیق به شدت بالا در این دپارتمان است. این موضوع باعث شد طی تجربه‌ام نه تنها حتی یک لحظه‌ هم خسته یا کسل نشوم بلکه پس از مدت‌ها آنقدر مشتاقانه روایت داستان یک بازی را دنبال کنم که کاملا مغزم درگیر آن شده و دائما آن را مرور کنم.

Alan Wake 2 در مبحث روایی عملکردی به شدت عالی را از خود نشان می‌دهد و داستانی را روایت می‌کند که به راستی مغزتان را به بازی گرفته، باورهایتان از وقایع را با خاک یکسان می‌کند و به عالی‌ترین شکل جزئیات مختلف داستانی را به هم متصل کرده و تصویری کامل ترسیم می‌کند. شاید به جرأت بتوانم بگویم آخرین باری که اینچنین درگیر داستان یک اثر ترسناک شدم به تجربه‌ی Silent Hill 2 باز می‌گردد.

اما چگونگی ارائه‌ی این روایت نیز یکی از خصوصیات بسیار برجسته‌ی این تجربه‌ تازه‌ از سوی رمدی محسوب می‌شود که یک مکمل معرکه برای محتوای آن به شمار آمده و به لطف شخصیت‌پردازی‌های عالی، تعلیق بالا و کارگردانی عالی، چنان شما را درگیر خود می‌کند که گویی شما نیز همراه با Alan و Saga در این داستان ترسناک بلعیده شده‌اید. به طور کلی طریقه‌ی نگاه Alan Wake به داستانش بسیار خاص و متمایز است و سازندگان به خوبی از پس روایت داستانی منطقی و پرداختن به حفره‌های مختلف برآمده‌اند، به طوری که می‌توانید مطمئن باشید هر چیزی که در این اثر با آن روبه‌رو می‌شوید دلیل و معنای خاص خودش را دارد.

از آن جایی که با دو کاراکتر قابل بازی روبه‌رو هستیم، بگذارید به نوبت به گیم‌پلی و خصوصیات خاص هر یک از آن‌ها بپردازیم؛ اول با کاراکتر تازه و مامور FBI داستانمان شروع می‌کنیم. Saga به دلیل نقشی که در داستان بازی دارد، برخی خصوصیات بسیار جذاب و تازه را به روند گیم‌پلی معرفی می‌کند که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توانیم به محیط Mind Place اشاره کنیم. همانطور که از نامش پیداست، Mind Place یک فضای اختصاصی در ذهن Saga محسوب و به شکلی کاملا تعاملی به پلیر ارائه می‌شود. شما در این مکان می‌توانید اسلحه‌های خود را ارتقا داده ، مظنونان پرونده را بررسی کرده و مهم‌تر از همه از Case Board استفاده کنید!

قطعا همه‌ی شما در فیلم‌های جنایی به نوعی Case Board را مشاهده کرده‌اید، دیواری که تمام شواهد، مدارک، مظنونان، شاهدان و سرنخ‌های مختلف مربوط به یک پرونده در آن قرار داشته و عموما کارآگاهان با استفاده از آن معماهای پیش روی خود را حل می‌کنند. کارکرد این بخش در این تجربه نیز دقیقا به همین صورت است، شما در طول تجربه‌ی بازی در نقش Saga و پیش روی در داستان او، به معماها، کاراکترها، سرنخ‌ها و وقایع مختلفی برخورد می‌کنید که هر کدام به یک پرونده تبدیل می‌شوند!

تمام این پرونده‌ها قابل بررسی و حل هستند و گاها حتی اشتراکاتی بین پرونده‌های مختلفی که در حال بررسی آن‌ها هستید پیدا می‌کنید و به جرأت می‌توانم بگویم حل این معماها و اتصال نقاط مختلف یک پرونده و مشاهده‌ی پر شدن دیوار پرونده‌های گوناگونتان یکی از جذاب‌ترین بخش‌های این تجربه محسوب می‌شود که نه تنها به طور مستقیم به مبحث روایی گره خورده است، بلکه تا حدی حس یک داستان جنایی را به سناریوی Saga تزریق می‌کند که به شدت جذاب بوده و این کاراکتر را تا حد زیادی متمایز و خاص می‌کند.

بخش دیگری به نام Profiling وجود دارد که در آن می‌توانید مظنون‌ها و کاراکترهای مختلف داستان بازی را مشاهده کنید و می‌توان گفت تا حدی همچون بازجویی عمل می‌کند با این تفاوت که Saga می‌تواند وارد ذهن آن‌ها شده حقیقت‌ها را پیدا کند، شاید با خودتان بگویید چطور همچین چیزی ممکن است؟ اما همانطور که در بخش قبلی اشاره کردم هر چیزی در این بازی دلیل و هدفی دارد، به من اعتماد کنید!

و اما زمانی که از محیط ذهنی Saga خارج شوید و پا به دنیای بازی بگذارید، تازه ماجراجویی شما شروع می‌شود. داستان Saga و Alan هر یک در محیط‌های کاملا متفاوت و گسترده‌ای روایت می‌شود که آزادی عمل زیادی را در اختیار پلیر قرار می‌دهد و در حالی که سازندگان رویکرد کاملا جهان باز نسبت به محیط این بازی نداشته‌اند، اما می‌توان آن را تا حدی نیمه-جهان باز تلقی کرد؛ شاید بهترین تشبیه برای این بازی The Evil Within 2 باشد.

به لطف آزادی عمل موجود، طی این تجربه یکی از رکن‌های اصلی وحشت بقا یعنی گشت‌وگذار و Backtracking اهمیت چند برابری پیدا کرده و در همان راستا لذت جست‌وجو در محیط نیز بیشتر می‌شود.

شما با گشتن در محیط‌های مختلف بازی می‌توانید معماها و پازل‌های مختلف را بیابید که بعضا بسیار جذاب و درگیرکننده هستند، همچنین در بخش‌های مختلف محیط می‌توانید آیتم‌ها و مهمات پیدا کرده و یا حتی به اطلاعات مختلف در ارتباط با داستان اصلی و یا Lore کلی بازی دست پیدا کنید.

اما بگذارید کمی هم در رابطه با Alan صحبت کنیم؛ روند گیم‌پلی در سناریوی Alan بسیار متفاوت با Saga است چرا که Dark Place قوانین محدودکننده‌ی دنیای واقعی را نداشته و سازندگان به هوشمندانه‌ترین شکل ممکن از پتانسیل این دنیا در راستای جاری کردن و انطباق آن بر ساختار گیم‌پلی استفاده کرده‌اند.

Mind Place و Case Board را به یاد دارید؟ Alan نیز از فضایی مشابه برخودار است که البته عملکردی کاملا متفاوت با Saga دارد چرا که Alan یک نویسنده است بنابراین به جای اینکه در این محیط شما به بررسی شواهد پرونده‌های جنایی بپردازید، سناریوهای مختلف می‌نویسید.

سازندگان به جذاب‌ترین شکل ممکن از این خصوصیت استفاده کرده‌اند؛ به طوری که نه تنها گیم‌پلی بازی تحت تاثیر این خصوصیت قرار می‌گیرد، بلکه سناریونویسی‌ها به طور مستقیم در بعد روایی و فضاسازی بازی نیز تزریق می‌شوند. حقیقتا تنها کلمه‌ای که می‌توانم با آن ساز و کار مذکور را توصیف کنم «فوق‌العاده» است!

نحوه روایت داستان در Alan Wake 2 متفاوت‌ از تمام تجربه‌های من است. آنقدر جذاب، زیبا و درگیرکننده که باعث می‌شود لحظه‌ای در این سفر ۲۰-۳۰ ساعته خسته نشوید. برای آن دسته از افرادی که کنجکاو محسوب می‌شوند در گوشه‌گوشه محیط اطلاعات زیادی پنهان شده. از صحبت مردم شهر، مدارکی که در مکان‌های مختلف پیدا می‌کنید یا برگه‌های داستان الن ویک که از طریق دریاچه وارد جهان اصلی شده‌اند. چهارچوب اصلی روایت در بازی همچنان Psychological Horror یا وحشت‌روان‌شناختیست. داستان به قدری تاریک و سوال‌برانگیز است که به مرور زمان وحشت را به شما تلقین می‌کند. از طرفی گیم‌پلی بازی براساس Survival Horror یا ترس و بقاست. مواجهه با Takenها یا نیروهای تاریکی ساده نیست. به طور کلی حتی روی میزان سختی متوسط هم الن ویک ۲ شما را به چالش می‌کشد. با توجه به محدودیت مهماتی که در اختیار دارید مهم است بین درگیر شدن یا فرار یکی را انتخاب کنید. اینجاست که محیط نیمه‌باز بازی مسیرهای متنوعی را در اختیارتان قرار می‌دهد.

این محیط نیمه‌باز حین بازی کردن با ساگا اندرسون شامل جنگل و شهرهای کوچک است. وقتی با الن ویک در محیط تاریک همراهید شهری نیویورک مانند به شما نمایش داده می‌شود که تاریک و مملو از سایه‌هاییست که تلاش می‌کنند ذهن شما را مغلوب کنند. نور و روشنایی دوستان شما هستند و تاریکی دشمنتان. به واسطه اهمیت نور و روشنایی دوباره شاهد ارتقاء بصری این بخش از بازی‌های ویدیویی در الن ویک ۲ هستیم. یک شهر تاریک، چراغ‌های نئونی مختلف، تیر چراغ‌‌برق‌هایی که سو سو می‌زنند و نورهای کمی که در محیط دیده‌ می‌شوند کاملا در تضاد با زیبایی جنگل‌های Bright Falls هستند. وجه مشترک هر دو اتمسفر مثال‌زدنی بازیست. وحشت، ابهام، میل به تاریکی و سنگینی خاصی که بهترین بستر برای روایت بازی را فراهم می‌کنند.

نکته جالب درخصوص مکان تاریک حضور سایه‌هاییست که لزوما دشمن شما نیستند. آن‌ها در محیط قدم می‌زنند، به سمت شما می‌آیند و با بیان جمله‌هایی ترسناک سعی می‌کنند شما را از ادامه دادن منصرف کنند. سخت‌ترین کار این است که تشخیص دهید کدام یکی از این سایه‌ها واقعا دشمن شماست. برخی مواقع به سمتتان حرکت می‌کنند اما وقتی نور چراغ‌قوه‌تان را به سمتشان می‌گیرید دود و سپس محو می‌شوند. برخی مواقع نیز سورپرایزتان می‌کنند و اجبارا با آن‌ها درگیر می‌شوید. مکان تاریک تحت تاثیر داستان الن ویک است و اینجاست که جذاب‌ترین بخش بازی از راه می‌رسد؛ شما می‌نویسید و محیط تغییر می‌کند!

پژواک‌هایی در دنیای تاریک وجود دارند که الهام گرفته از داستان الکس کیسی هستند. با گوش دادن به این پژواک‌ها سناریوهای بیشتری برای نوشتن داستان در اختیارتان قرار می‌گیرد. با نوشتن داستان محیط پیش رویتان تغییر می‌کند و مثلا اگر دری بسته است یا به تونلی بن‌بست رسیده‌اید ناگهان مسیرتان باز می‌شود. از همین مکانیزم برای طراحی پازل‌های محیطی دنیای تاریک استفاده شده. پیش می‌آید که برای یک محیط چند سناریو پیدا می‌کنید و با عوض کردن این سناریوها مسیرتان برای رسیدن به اهداف مختلف باز می‌شود. در این بین نباید چراغ جادویی الن را هم نادیده بگیریم. چراغی که می‌تواند نور را از منبعی گرفته و سپس به منبعی دیگر منتقل کند. برخی محیط‌ها در روشنایی و تاریکی متفاوتند و حال تصور کنید ترکیب روشنایی، تاریکی و سناریوهای مختلف چه پازل‌هایی را برای پیشروی پیش پایتان قرار می‌دهد.

در طول بازی ده‌ها سوال برایتان پیش می‌آید و بازی به مرور زمان آن‌ها را پاسخ می‌دهد. ساگا اندرسون نمی‌داند به داستان الن ویک وارد شده و بیشتر از آنکه قهرمان آن باشد قربانی‌اش تلقی می‌شود. آیا ساگا اندرسون می‌تواند همان راه نجاتی باشد که الن تصور می‌کرد؟ یا داستان و محیط تاریک او بر ذهن ساگا غلبه می‌کند و شکستش می‌دهد. پاسخ به این سوال سفر بی‌نظیریست که در الن ویک ۲ تجربه می‌کنید. مسئله اینجاست که اگر دنبال کردن یا شنیدن داستان برایتان خسته‌کننده است و اکشن را به آن ترجیح می‌دهید ممکن است تجربه بازی برای شما جذابیتی نداشته باشد. اما اگر علاقه‌مند به داستان هستید شاهکاری خواهد بود که برای مدت‌ها گوشه ذهنتان باقی می‌ماند.

سم لیک نه فقط به عنوان نویسنده، بلکه به عنوان کارگردان هم به زیبایی درخشیده. دستاورد منحصربه‌فرد او در بازی الن ویک ۲ نزدیک‌ کردن بی‌نظیر لایو‌-اکشن به یک بازی ویدیوییست. در قسمت‌هایی از بازی روبه‌روی یک تلویزیون می‌ایستید، با تماشای برنامه‌ای که به صورت لایو‌-اکشن ضبط شده واردش می‌شوید و پس از دیدن یک ویدیوی کوتاه دوباره گیم‌پلی آغاز می‌شود. نحوه سوییچ کردن بین این دو تصویر با هنرمندی خاصی صورت می‌گیرد که تابحال نمونه‌اش را در هیچ بازی دیگری ندیده بودم. یک قسمت موزیکال در بازی وجود دارد که با هیچ واژه‌ای نمی‌توانم توصیفش کنم. جایی که لایو-اکشن با گیم‌پلی تلفیق می‌شود و آنقدر متفاوت، عجیب و به‌یادماندنیست که هنوز هم از فکر کردن به آن لذت می‌برم.

برای خرید بازی Alan Wake 2 و همچین دیدن بازی های دیگر به گیم وان استور مراجعه کنید.

این مطلب رو به اشتراک بگذارید

پیمایش به بالا