Spider-Man: Miles Morales دقیقا وضعیتی مثل Batman Arkham Origins دارد. خیلی از اَسِتهای استفاده شده در Marvel’s Spider Man عینا سر و کلهشان در این نسخه هم پیدا شده تا از زمان پروسه ساخت بازی به میزان قابل توجهی کم شود. اما خب، اینسومنیاک سعی کرده با تعریف یک سری قابلیت تازه برای مایلز و همچنین روایت قصهای جذاب و درگیر کننده این قضیه را برای طرفداران خانواده عنکبوتی جبران کند و اثری تحویلشان دهد که واقعا تجربهاش خالی از جذابیت نباشد.
خوشبختانه اینسومنیاک در انجام این کار عملکرد نسبتا موفقی داشته. در بازی دوباره شاهد نیویورکی پر جزئیات و زیبا هستیم که تار تنیدن در سرتاسر آن واقعا حس دلچسبی دارد. از طرف دیگر به جرات میتوان گفت که کیفیت کارگردانی فصل افتتاحیه و تکتک سینماتیکهایی که در بازی شاهدشان هستیم، عملا با فیلمهای هالیوودی کلان بودجه برابری میکند.
Miles Morales مدتی پس از اتمام ماجراهای نسخهی اول آغاز میشود. بعد از آن که نقشههای Doc Ock توسط پیتر نابود شد، نیویورک باری دیگر به آرامش کامل بازگشته است. همچنین، مایلز مدتی است که توسط پیتر آموزش دیده و توانسته تا به قدرتهایی که در قسمت قبل به دست آورد، مسلط شود و، حالا به عنوان Sidekick اسپایدرمن اصلی فعالیت میکند.
با این حال، پیتر مجبور میشود تا مدتی از شهر خارج شود و در طول این زمان، مسئولیت محافظت از شهر بر دوش مایلز میافتد و باید به عنوان تنها مرد عنکبوتی، از محله و دوستان خود محافظت کند. داستان بازی، اندکی کلیشهای است و همان چیزیست که عموما در داستانهای ابرقهرمانی و حتی بازی قبل شاهد بودیم؛ حتی در برخی از قسمتها، میتوان شباهتهایی بین بازی و انیمیشن Spider-Man: Into the Spider-Verse یافت.
دوباره شاهد نبردی بین دو گروه مختلف، پرداخت کامل به یک ابرقهرمان دلسوز، اما کم تجربه، یک عالمه مسئولیت، یک دانشمند نه چندان مهربان و در نهایت تلاشهای ستودنی یک نوجوان برای محافظت از اطرافیان هستیم. با این وجود، تیم اینسامنیاک توانسته است تا به شکلی هنرمندانه، این داستان را روایت کند و به خوبی روابط و احساسات بین کاراکترهای بازی را به تصویر بکشد. اکثر کاراکترها ملموس هستند و گیمر میتواند به خوبی با شخصیتهای مختلف ارتباط برقرار کرده و حتی آنتاگونیست داستان را درک کند.
کاتسینها به زیبایی کار شده و کاراکترها، شخصیتپردازی باورپذیری دارند. از طرفی، شاهد پایان بندی مناسبی هستیم که در انتها، بستر بسیار خوبی برای شروع آثار بعدی ایجاد میکند. شاید Spider-Man: Miles Morales از نظر داستان یک شاهکار نباشد، اما در انتها، با رضایت کنترلر خود را زمین خواهید گذاشت و بیصبرانه منتظر نسخۀ دوم اسپایدر-من خواهید بود.
با این وجود، ترجیح میدادم تا شاهد اثر طولانیتری باشم. داستان بازی، در عرض کمتر از ۸ ساعت به پایان میرسد و اگر بخواهید آن را به ۱۰۰ درصد برسانید، کمتر از ۲۰ ساعت از شما وقت میگیرد. درست است که این مدت زمان کم، لطمهای به روایت اثر نرسانده، اما با این وجود، Insomniac میتوانست تا کمی داستان را پرجزئیاتتر تعریف کند و برای مثال، بیشتر به کاراکترهایی چون Ganke و یا Aaron بپردازد.
گیمپلی در Spider-Man: Miles Morales از ارکان بسیار مهم به شمار میرود و به نوعی، نسخهی بهبود یافتهی Spider-Man 2018 است. با این وجود، انتظار داشتم تا گیمپلی دو بازی، اندکی با هم تفاوت داشته باشند و به نوعی، بتوان بین هدایت مایلز و پیتر، تمایزها را واضح مشاهده کرد.
تقریباً، مبارزات بازی به شکل قبل طراحی شده و تنها گجتهای مورد استفاده توسط مایلز متفاوت هستند. بهتر بود تا شاهد گجتهای بیشتری در بازی باشیم، اما در Miles Morales تنها شاهد ۳ گجت جدید به همراه وبشوتری عادی هستیم و به همین دلیل، در همان مقدمه، کمی ناامید شدم. خوشبختانه علیرغم وجود یک سری مهارت ویژه مثل قابلیت نامرئی شدن و یا استفاده از Venom blast، مشکل کمبود تعداد گجتها تا حد مطلوبی برطرف شده است.
یکی از نکات خوب این قسمت، اضافه شدن انیمیشنهای جدید به مبارزات، خصوصاً در رابطه با ضربات تمامکننده است و این مورد، درگیریها را از نظر بصری، بسیار زیباتر جلوه میدهد. قابلیتهای جدید مایلز نیز، در مبارزات بسیار کارآمد هستند و خبر خوب آن است که بیش از حد بازی را نامتعادل نمیکنند.
بخش مخفیکاری بازی اما، در این نسخه دچار یک سری ضعف به خصوص است. در Spider-Man 2018، مخفیکاری یکی از مهمترین قسمتهای بازی به شمار میرفت و بسیاری از مراحل تنها با مخفیکاری قابل پیشروی بودند، اما در Miles Morales، حتی با وجود این که قابلیتهایی مانند نامرئی شدن در اختیار بازیکن قرار گرفته است، همچنان استفاده از مبارزات مستقیم کار را راه میاندازد و استفاده از استراتژی مخفیکاری، در ۹۰ درصد بخشهای بازی منطقی به نظر نمیرسد.
تار زدن در Miles Morales روانتر از بازی قبل است و در این بخش نیز، شاهد انیمیشنهای جدیدی هستیم که تاب خوردن را بسیار زیباتر به تصویر میکشند و حتی با وجود قابلیتهای مایلز، سریعتر میتوان در شهر جابهجا شد.
البته، در بازی شاهد یک سری پازل نه چندان ضروری هستیم که سازندگان میتوانستند در طراحی آنها خلاقیت بیشتری به خرج دهند. برای مثال، در بخشی از بازی باید با استفاده از تارهای رسانا و الکتریکی، یک ژنراتور گردان را به گونهای تنظیم کنیم که در نهایت بتوان تمامی درها را به آن متصل کرد؛ اما پیدا کردن راه حل برای انجام این کار، نهایتاً ۲۰ یا ۳۰ ثانیه از زمان شما را خواهد گرفت و در نهایت، شاهد یک روند خستهکننده برای اتصال تارها خواهیم بود.
بهتر بود بازی یا خالی از وجود این گونه پازلها میبود یا اگر سازندگان قصد داشتند تا با افزودن این شکل از پازلهای محیطی تمایزی میان این نسخه و نسخهی قبل ایجاد کنند، کمی بیشتر روی آن وقت میگذاشتند و به یک گیمپلی غنیتر دست مییافتند.
مراحل فرعی بازی، کماکان با برخی از مشکلاتی که در نسخهی قبل شاهد بودیم دست و پنجه نرم میکنند. اگر یادتان باشد، یکی از ایراداتی که به Marvel’s Spider-Man 2018 وارد بود، عدم وجود تنوع میان مراحل فرعی و تکراری شدنشان است. این مشکل، با وجود نرمافزار FNSM، دچار تغییرات مثبتی شده و شاهد مراحل جذابتری در این بخش هستیم، اما همچنان برخی از آنها تکراری هستند و تعدادی هم آنچنان که باید و شاید سرگرمکننده نیستند.
برای مثال، یکی از ماموریتهای فرعی بازی مربوط به یافتن یک سری صوت مخصوص از درون شهر، برای ساختن موزیک میشود. این کار برای دفعات ابتدایی جذاب است، اما وقتی به روالی تکراری میافتد، عملا حوصلهی گیمر سر میرود و جذابیت خود را از دست میدهد.
به صورت خلاصه، تفاوت چندان زیادی میان Miles Morales و مردعنکبوتی سال ۲۰۱۸ وجود ندارد و تقریبا نقاط ضعف بازی قبلی در مورد مراحل فرعی، در این نسخه نیز وجود دارد. نکتهی حائز اهمیت آن است که با وجود تمامی مشکلات مذکور، کماکان تاب خوردن میان آسمان خراشها و استفاده از قابلیتهای مایلز در مبارزات، سرگرم کننده و جذاب است.
از طرف دیگر، قصه بازی هم با اینکه مدام به کلیشههای داستان قسمت قبلی چنگ میزند اما باز هم شنیدنی است و تا آخرین لحظه میتواند شما را پای Spider-Man: Miles Morales نگه دارد. مهمترین جذابیت بخش داستانی نیز به شخصیت پردازی کاراکترهای بازی مربوط میشود. اینسومنیاک مثل نسخه قبلی، پرداخت خوبی روی تک تک کاراکترهای بازی Spider-Man: Miles Morales دارد و سعی کرده تا حد امکان برای آنها فرصت کافی برای نمایش جنبههای مختلف شخصیتیشان ایجاد کند.
تنها باگ این قضیه، مربوط میشود به شخصیت کریگر یا به عبارتی آنتاگونیست اصلی بازی. شخصیتی که به نظرم توانایی این را داشت که به لطف صداپیشگی خوب تروی بیکر، به یکی از جذابترین شخصیتهای منفی سال ۲۰۲۰ تبدیل شود. اما احتمالا به دلیل اینکه نویسندگان اینسومنیاک وقت کافی برای پرداخت درست این کاراکتر را نداشتهاند، از یک جایی به بعد از پر و بال دادن به او صرف نظر کردهاند.
نتیجه این کار، باعث شده تا آنتاگونیست اصلی بازی، به یک کاراکتر معمولی در جریان وقایع Spider-Man: Miles Morales تبدیل شود که هیچکس او را جدی نمیگیرد. در سوی دیگر اما اینسومنیاک خیلی خوب به شخصیت مایلز پرداخته و تمام سعیش را کرده که اسپایدرمن جدیدش مثل پیتر پارکر جذاب به نظر برسد. این اتفاقی است که در نهایت رخ داده و حالا با کاراکتر تازهای همراه هستیم که هم از نظر شخصیتی کاریزمای خوبی دارد و هم کنترل کردنش لذت بخش است.
شاید باورتان نشود اما کنترل و استفاده از تواناییهای منحصر به فرد مایلز، گیمپلی بخش اکشن بازی را به شدت جذابتر از قبل کرده. به لطف توانایی غیب شدن و همچنین ونوم اتکهای مایلز، میشود کمبوهای متفاوتتری را روی دشمنان بازی پیاده کرد. از طرفی چون قصه این نسخه نیز در مورد شناسایی تواناییهای مایلز است، بازی مدام تواناییها و ویژگیهای جدیدی به شما معرفی میکند که به معنی واقعی کلمه میتوان با استفاده از آنها، مبارزات جذابتری را تجربه کرد.
اینها مسائلی هستند که اینسومنیاک به خاطر فرصت محدودش، روی آنها سرمایهگذاری کرده و توانسته خروجی خوبی هم از آنها بیرون بکشد. با این حال، نمیشود گفت که بازی از همین فرصت محدود و پروسه ساخت سریعش ضربه نخورده. اتفاقا هر نقطه ضعفی که در Spider-Man: Miles Morales دیده میشود به خاطر این است که سونی قصد داشته تا بازی برای روز عرضه پلی استیشن 5 آماده شود.
اینسومنیاک نیز عملا نمیتوانسته در چنین شرایطی معجزه کند و مجبور شده از سر و ته بازی جدیدش بزند تا به ددلاین مد نظر سونی برسد. این موضوع را به خوبی میتوان از کوتاه بودن مدت زمان بازی متوجه شد. تمام کردن خط اصلی داستان Spider-Man: Miles Morales چیزی در حدود ۶ الی ۷ ساعت طول میکشد که این رقم اصلا برای یک بازی انحصاری داستان محور ۵۰ دلاری کافی نیست.
متاسفانه، ماموریتهای جانبی بازی هم مثل خود Marvel’s Spider Man آنقدر معمولی و تکراری هستند که اصلا نمیتوان با آنها کوتاهی خط داستانی را توجیه کرد. البته همین کوتاه بودن بیش از حد، باعث شده تا اینسومنیاک نتواند دشمنان و باسهای بیشتری در Spider-Man: Miles Morales جای دهد که همین موضوع نیز از یک سوی دیگر به بازی ضربه زده.
کلا در بازی چهار آنتاگونیست داریم که از بین اینها فقط با سه نفرشان مبارزه میکنیم. بدتر اینکه از بین این چهار شخصیت منفی، دوتای آنها نیز اصلا پرداخت خوب و جالبی ندارند و متاسفانه دلیلی به مخاطب نمیدهند که برایشان اهمیت قائل شود. از طرف دیگر، بازی برعکس Marvel’s Spider Man اصلا پولیش نیست و مشخص است که تیم سازنده فرصت این را نداشته تا باگهای بازی را شناسایی کند.
Spider-Man: Miles Morales پر است از باگهای عجیب و غریب و مشکلات فنی. برای مثال، یک دفعه بازی وارد کاتسین میشود اما شما شخصیتهای اصلی قصه را در آن نمیبینید و فقط مجبورید به در و دیوار نگاه کنید و با گوش دادن به صدایشان متوجه اتفاقات آن لحظه شوید. با این حال، اگر فکر میکنید که باگهای بازی فقط به چنین مسائل پیش پا افتادهای خلاصه میشود سخت در اشتباهید.
یک سری از باگهای Spider-Man: Miles Morales به قدری مخربند که عملا به واسطهشان بازی قفل میشود و مخاطب را مجبور میکنند که قید پیشرفتی که در مراحل داشته را بزند و به چک پوینت قبلی باز گردد. باز جای شکرش باقیست که اینسومنیاک چکپوینتهای خوب و پر تعدادی برای بازی در نظر گرفته وگرنه چنین باگهایی میتوانستند آسیب جدیتری به تجربه Spider-Man: Miles Morales بزنند.
به عنوان کلام پایانی باید بگویم که Spider-Man: Miles Morales، آن بازی کامل و بینقصی که خیلیها فکرش را میکردند نیست. اما کامل نبودن به معنی این هم نیست که بازی کیفیت قابل قبولی ندارد و نمیتوان از آن لذت برد. اتفاقا کاملا برعکس؛ بازی با اینکه ایرادات خاص خودش را دارد اما میتواند برای مدت کوتاهی به معنی واقعی کلمه سرگرمتان کند.
تاب خوردن های میان ساختمانهای پوشیده از برف
Marvel’s Spider-Man: Miles Morales، جهان زیبایی دارد. این بار، نیویورک پوشیده از برف است و بازی تمی مخصوص به تعطیلات کریسمس و سال نو دارد. استفاده از چراغهای نئون در شهر، غروب آفتاب دلپذیر و آب و هوای طوفانی در شب، به خوبی پیاده سازی شده و با وجود این که قبلا شاهد همین نقشه بودیم، اما Insomniac به نیویورک Miles Morales، روح و جان تازهای بخشیده است.
یکی از بامزهترین قسمتهای بازی، حالت گرافیکی مخصوصی است که از نظر بصری، بازی را شبیه به انیمیشن Spider-Man: Into the Spider-Verse میکند و اگر مانند من از طرفداران این انیمیشن باشید، حسابی از استفادهی این حالت گرافیکی لذت خواهید برد.
در نسخهی منتشر شده برای رایانههای شخصی، شاهد تنظیمات متعددی برای شخصیسازی موارد گرافیکی هستیم و همانند اکثر بازیهای سونی که روی PC پورت شدهاند، بازی عملکرد قابل قبولی دارد و به جز تعدادی باگ اعصاب خرد کن که در ادامه به آنهای میپردازیم، مشکل چندانی در بخش گرافیک دیده نمیشود.
در این اثر نیز، تنظیمات مخصوصی برای کارت گرافیکهای Nvidia و AMD قرار داده شده است که هر یک، قابلیتهای این دو برند محبوب را مورد استفاده قرار میدهند و در صورت دریافت جدیدترین آپدیت منتشر شده روی کارت گرافیک خود، میتوانید خروجی بسیار مناسبی از این تنظیمات دریافت کنید.
متاسفانه، در بخشهایی از بازی شاهد لود نشدن کامل شخصیتها، گیر کردنشان در آبجکتهای مختلف یا ناپدید شدنشان هستیم. این مشکلات ممکن است تا پلیر را مجبور به شروع مجدد چکپوینت و یا خروج از بازی کند و خب، برخی از آنها روی تجربهی بازی تاثیر منفی میگذارند.
برای مثال، در یکی از مراحل مهم بازی، کاراکتر همراه به صورت کامل ناپدید شد و در بخش تعاملی، هیچ راهی برای ادامه دادن مرحله به این صورت وجود نداشت. با این وجود، در طول تجربهی خود، کمتر از انگشتان دست به چنین مشکلاتی بر خوردم و امیدوارم با آپدیت روز عرضه، این مشکلات حل شوند.
یکی از جذابترین امکانات موجود در Miles Morales، قابلیتهای بخش Photo mode است که به پلیر امکان ثبت تصاویر بینظیری را میدهد. برای مثال، قابلیتی در این بخش وجود دارد که میتوان با افزودن یک سری منابع نور مصنوعی، افکتهای به خصوص به تصویر اضافه کرد و به کمک این قابلیت، میتوان محیطهای بازی را مطابق میل خود، آمادهی عکسبرداری کرد.
بازی در بخش موسیقی نیز به نسبت نسخهی قبل، پیشرفتهای چشمگیری داشته است و از موسیقیهای ابتدایی بازی گرفته، تا ترک I’m Ready از Jaden smith که در انتهای داستان پخش میشود، همگی از کیفیت بسیار خوبی برخوردار هستند و به خصوص در لحظات اکشن و مبارزات، آدرنالین پلیر را بالا برده و آن حس ابرقهرمانی را در او زنده میکنند.
صداپیشگی شخصیتها نیز به خوبی صورت گرفته است و به خصوص کاراکتر مایلز و Phin Mason به خوبی توانستهاند تا از پس صداپیشگی این کاراکترها بر بیایند. به طور کلی، Spider-Man: Miles Morales از حیث صوتی، یک اثر عالی به شمار میرود و ایراد چندانی نمیتوان به این قسمت از بازی وارد کرد.
برای خرید بازی Spider Man: Miles Morales و همچین دیدن بازی های دیگر به گیم وان استور مراجعه کنید.