داستان بازی Ghostrunner 2، ادامهی اتفاقات نسخهی اول را روایت میکند. در جهان Ghostrunner، به دلیل فجایع طبیعی، انسانها به زندگی در برجی عظیم روی آوردهاند که آخرین جایگاه و پناهگاه انسانها و بشریت محسوب میشود. در این برج عظیم، دوباره انسانها به ذات همیشگی خود روی آورده و شاهد تبعیض، فقر و مشکلات مختلف دیگری بوده و هستیم. در جریان اتفاقات نسخهی اول، ما کنترل یک Ghostrunner به اسم Jack را برعهده میگرفتیم. Ghostrunnerها ترکیبی انسانی – رباتیک هستند که قاتلانی فوقالعاده ماهرند و از قابلیتها و مهارتهای بسیار ویژه و ابر انسانی بر خوردارند. در پایان نسخهی اول، شاهد فداکاری Jack برای شکست The Architect، شرور اصلی بازی بودیم. حال در Ghostrunner 2، دوباره ما کنترل Jack را بر عهده میگیریم که به شکل معجزه آسایی پس از نابودی سیستم عملیاتیاش در پایان نسخهی اول، دوباره با گذشت زمان تواناییهای خود را به دست آورده و فعال شده است.
پس از نابودی The Architect، که در واقع خالق برج محل زندگی انسانها بود، اکنون دنیای Ghostrunner 2 دچار هرج و مرج شده و گروهها و گنگهای مختلف خلافکاری، برای تصاحب بهترین منابع و مکانها، با یکدیگر در درگیری مداوم قرار دارند. از سوی دیگر Jack به همراه برخی همراهان و متحدانش که از نسخهی قبل وجود داشتهاند، برای یکپارچهسازی مردم داخل The Tower تلاش میکنند.
اما این تنها چالش آنها نیست. در همان ابتدای بازی، سر و کلهی گروهی به نام Asura پیدا میشود. گروه Asura، دز واقع اولین Ghostrunnerهای ساخته شده بودند که پس از یاغی شدن و سرپیچی از فرامین داده شده به آنها، یکباره ناپدید شده و سالها از آنها خبری نبود. آنها و در راس این گروه رییسشان، یک هدف بزرگ و مهم دارند. آزادسازی Ghostrunnerها از شر بردگیای که انسانها در آن نقش دارند. در واقع به شکل کنایهآمیزی، اتفاقات نسخهی دوم Ghostrunner، حول محور نبرد و مقابلهی Ghostrunnerها یعنی گروه Asura و شخصیت اصلی بازی یعنی Jack است و این وسط، انگیزه و هدف این Ghostrunnerهاست که اعمال و انتخابهای آنها را دستخوش تغییر میکند.
در طول داستان بازی، شاهد تلاش برای کسب اطلاعات و سرنخ در مورد گروه Asura، تعقیب و مقابله با اعضای گروه و در نهایت تلاش برای متوقف کردن آنها هستیم. در کل انتخاب Ghostrunnerهای دیگر به عنوان شخصیتهای شرور، اقدامی جالب و خلاقانه از سوی سازندگان بازی بوده که حال و هوایی متفاوتتر به رویاروییهای این اثر بخشیده است.
فراموش نکنید که Ghostrunner، یک آیپی هاردکور است که کاملا فرنچایزی مبارزه محور به شمار میآید و اصولا تمام جذابیت تبلیغاتی و عملی آثاری مثل Ghostrunner 2، معطوف به مبارزات سریع، قابلیتهای متفاوت و مراحل خلاقانه است و عموما داستان، روایت اتفاقات و شخصیت پردازی، آن چنان در مرکز توجه مخاطبان قرار ندارد. صد البته این بدان معنا نیست که نباید حساسیتی روی این بخش وجود داشته باشد؛ بلکه بیشتر به این معناست که باید سطح انتظارات به مراتب معقولتری از داستان و شخصیت پردازی آثار این چنینی داشته باشیم.
شاید در نگاه کلی داستان بازی آن چنان نکتهی خاصی در بر نداشته باشد، اما به شخصه معتقدم که تعلیق خوبی دارد و به اندازهی کافی به مخاطب انگیزه لازم را تزریق میکند. هر چند طبیعی است نباید انتظار داستان، حوادث و وقایع خارقالعاده را داشته باشید.
نکتهی دیگر که اشاره به آن خالی از اطف نیست، این است که بازی در زمینه دیالوگ نویسی عملکرد بسیار خوبی دارد و از آن جایی که تعداد کاتسینهای بازی بسیار انگشت شمار است، دیالوگها و مکالمات بین Jack و دیگر شخصیتهای داستان که موقع مراحل اتفاق میافتند، نه تنها اطلاعات و پیشزمینه مناسبی از دنیای بازی به ما میدهند، بلکه در شناخت و پرداخت بیشتر شخصیتهای مختلف نیز موثرند. در کل از مکالمات موجود در بازی لذت بردم چرا که بسیار اصولی و حرفهای نگارش شده و از هجو، شوخیهای احمقانه و موارد مشابه دیگر کاملا دوری کردهاند.
مهمترین بخش بازی Ghostrunner 2، بلاشک مبارزات و گیمپلی آن است. به عنوان یک بازی هاردکور و چالشبرانگیز، Ghostrunner 2 یک اصل اساسی را مبنای ساختار مبارزات خود قرار داده است. شما با دریافت یک ضربه یا یک آسیب، خواهید مرد! در واقع HP شخصیت اصلی بازی، یک واحد است و با هر آسیبی، کار شما تمام میشود. از طرف دیگر، تقریبا تمام دشمنان بازی، به استثنای باسفایتها؛ وضعیت مشابهی دارند و برای کشتن آنها، یک ضربه شمشیر کافی است. همین مسئله، بالانس معناداری در مبارزات بازی ایجاد کرده است و هیجان رویاروییها را به شدت افزایش میدهد.
ریتم مبارزات و گیمپلی Ghostrunner 2، به شکل شگفتانگیزی بالا و تند است و تقریبا هر کاری که فکرش را بکنید در خلال گیمپلی میتوانید انجام دهید. روی دیوارها و سطوح مختلف بدوید، با استفاده از Grappling Hook بین اجسام مختلف جا به جا شوید، پرشهای بلند انجام دهید، روی سطوح مختلف بخزید و به طور خلاصه هر چیزیکه از قابلیتهای پارکور انتظار دارید، به شکل کاملتر و عمیقتر در بازی وجود دارد.
ساختار رویاروییها یا اصطلاحا همان Encounterها کاملا سر راست و مشخص است. در هر محیط، دشمنان مختلفی وجود دارند که در موقعیت مشخص و تقریبا ثابتی قرار دارند. از طرف دیگر موانع و اجسام مختلف در گوشه گوشهی این محیطها به چشم میخورند که هم برای پارکور و جابهجایی و هم برای آسیب رساندن به دشمنان میتوانند مورد استفاده قرار بگیرند.
از بشکههای انفجاری و تابلوهای تبلیغاتی گرفته تا موانع و اجسام مختلف دیگر. حال در این سناریو، معمولا راههاس پر شماری برای اجرای نقشه و از بین بردن تمام دشمنان وجود دارد و به واسطهی مسیرهای مختلف و چینش خاص دشمنان، در هر رویارویی، چندین روش و نقشهی مختلف میتوان پیاده سازی کرد که بسیاری از آنها با شکست مواجه میشوند.
در کل اساس بازی، آزمون و خطاست. باید آن قدر تجربه کنید، اشتباه کنید و بمیرید تا به یک نقشهی مناسب دست پیدا کنید. از آن جایی که بعد از هر مرگ، Respawn شدن شخصیت اصلی کاملا آنی است، اصلا از بابت مرگهای پر شمار کلافه و عصبانی نخواهید شد و بالعکس، وقتی که پس از آزمون و خطای فراوان، میتوانید با موفقیت دشمنان را سلاخی کنید و جان سالم به در ببرید، قطعا لذت خواهید برد.
به عنوان یک Ghostrunner، شخصیت اصلی یعنی Jack، قابلیتها و ابزارهای مختلفی در اختیار دارد و از طرف دیگر به مرور زمان، قابلیتها و ابزارهای جدیدتری نیز به دست میآورد. برای مثال Shuriken یا همان چاقوی ستارهای شکل پرتابی، یکی از ابزارهای بسیار مفیدی است که در سناریوها و لحظات متعدد، در قالبهای گوناگون، کارگشا خواهد بود. نه تنها Shuriken میتواند دشمنان را کشته یا Stun کند، بلکه نقاط مختلف برای استفاده از Grappling Hook یا باز کردن درهای مختلف نیز به کار خواهد آمد.
از طرف دیگر Jack قابلیتهای دیگری مثل Shadow و Surge نیز در اختیار دارد. با استفاده از Shadow، یک کلون از خودتان میتوانید خلق کنید و خودتان، کاملا نامریی شوید و با استفاده از Surge، میتوانید دشمنان را پرتاب کنید. لازم به ذکر است که استفاده از این قابلیتها، نیازمند انرژی است که به مرور زمان پر میشود و از طرف دیگر برخی فعالیتها نیز به پر شدن انرژی شما کمک خواهند کرد.
دیگر قابلیت قدرتمند Jack، قابلیتهای نهایی یا همان Ultimate هستند که همان اندازه که قدرتمند هستند، همان اندازه Cooldown نسبتا طولانی مدتی نیز دارند و بنابراین در استفاده از آنها باید هوشمندانه عمل کنید. یکی از این Ultimateها کاملا زمان را متوقف میکند و یک Ultimate دیگر، لیزری قدرتمند از دست Jack را شلیک میکند.
ترکیب Ultimateها با قابلیتهای گوناگون مثل Surge، Shuriken و Shadow، گزینههای ترکیبی و خلاقانهی بسیار متعددی پیش روی مخاطبان قرار میدهد تا با توجه به سبک بازی، نوع دشمنان و شرایط محیطی، به نبرد با دشمنان مختلف مشغول شوید و به پیشروی در بازی ادامه دهید.
در واقع عنصر آزادی عمل و خلاقیت، نقش بسیار پر رنگی در بازی دارد و بازی اصلا و ابدا شما را در نحوهی پیشروی، محدود نمیکند.
با شکست دشمنان، واحد پول بازی را دریافت میکنید که سپس با استفاده از این واحد پول، میتوانید ارتقاءهای گوناگونی خریداری کنید و نکتهی قابل توجه این است که بعد از هر خرید، میبایست چیپست آن ارتقاء را روی مادربرد Jack نصب کنید و در این زمینه، یکسری محدودیتها وجود دارد. برای مثال تعداد چیپستهای قابل استفاده محدود است و از طرف دیگر، مادربرد ظرفیت محدودی دارد. با جمعآوری Memory Shardهای پراکنده در محیط، میتوانید لول مادربرد Jack را ارتقاء دهید تا ظرفیت و تعداد چیپستهای قابل نصب افزایش پیدا کند.
از آن جایی که تعداد آپگریدهای موجود بسیار زیاد است، باید در این بخش با برنامهریزی و هدفمند عمل کنید و بسته به سبک بازی و ابزارهای مورد استفاده، چیپستهای مفید را نصب کنید. برای مثال اگر بیشتر از Shadow استفاده میکنید، منطقی است که آپگریدهای مربوط به این قابلیت را بیشتر خریداری و نصب کنید. این مکانیزم چیپست و مادربرد که به نوعی حکم درخت مهارت بازی را دارد، عمق خوبی با ساختار مبارزاتی و عملیاتی بازی بخشیده است.
نسبت به نسخهی اول، طراحی مراحل بازی پیشرفتهای مختلف به خود میبینند. تعداد نبردها کمتر شده و تمرکز بیشتر، روی آزادی عمل و نحوهی پیشروی در بازی بوده است. از طرف دیگر، محیطها از لحاظ ساختاری کمی گستردهتر شدهاند و انعطاف پذیری بیشتری در مواجهه با سیستمهای مختلف مبارزه نشان میدهند.
در این نسخه، شاهد اضافه شدن موتورسیکلت به بازی هستیم که امکان رانندگی و کاوش در محیط خارج از برج را فراهم ساخته است. موتورسیکلت بازی کنترل مناسبی دارد و لحظات و سکانسهای بسیار سینمایی و سریعی را خلق ساخته است. همچنین امکان مبارزه هنگام هدایت موتورسیکلت وجود دارد و شاهد سکانسهای تعقیب و گریز مختلفی نیز هستیم.
گیمپلی بازی در کل، روان، سریع، لذتبخش و چالش برانگیز است و به لطف طیف وسیع قابلیتها و سلاحها، کاملا انتظارات مخاطب را برآورده میسازد. در پایان این بخش بد نیست اشاره کنم به لطف تنوع مناسب دشمنان بازی، مبارزات بازی چالش و جذابیت خود را برای مدت مناسبی میتوانند حفظ کنند. البته با این وجود، نیمهی دوم بازی کمی یکنواخت و تکراری میشود.
در بخش گرافیکی، عملکرد بازی نسبتا سینوسی است. از یک سو، گرافیک هنری، کیفیت بافتها، نورپردازی و رفلکس نور و رنگ پردازی محیطهای بازی، خصوصا مناطق داخل Tower و مراحل سایبرپانکی، بسیار چشم نواز است و فضاسازی سایبرپانکی بازی، در کل به شکل فوقالعادهای صورت گرفته است. از سوی دیگر یک سری موارد ناامید کننده نیز به چشم میخورند. برای مثال افکت آتش و انفجار بازی، بسیار بد، کهنه و ضعیف است و از سوی دیگر، انیمیشنهای لب و دهن کارکترها هنگام صحبت، افتضاح است و بعضا، حتی با دیالوگهای گفته شده همخوانی ندارد.
خوشبختانه بازی از لحاظ بهینه سازی، عملکرد خوبی دارد و به جز چند مورد خاص، افت فریم خاصی در جریان مبارزات شلوغ و سریع بازی تجربه نکردم. البته بعضا شاهد یک سری باگهای عجیب و غریب مثل پرتاب شدن به هوا در جریان مبارزات بودم که از آنها چشمپوشی میکنم.
موسیقی بازی، فوقالعاده است و نه تنها ضربآهنگ تندی دارد و آدرنالین خونتان را بالا میبرد، بلکه کاملا حال و هوایی تکنولوژیک و سایبرپانکی دارد و به فضاسازی عمیقتر بازی، بیش از پیش کمک کرده است. صداپیشگی شخصیتهای مختلف، خصوصا خود Jack نیز بسیار مطلوب و قابل قبول صورت گرفته و ایراد و انتقادی به آن وارد نیست.
قسمت دوم گوست رانر، در ادامه بازی قبل به جریان میافتد و شاهد بازگشت جک به شکل معجزه آسایی هستیم که سعی دارد با کلایمبرها، گنگهای خیابانی و طرفداران حکومت قبلی را سرکوب کرده و امنیت را به تاور باز گرداند.
در این بین، همه چیز به خوبی پیش نمیرود و متاسفانه تعدادی گوست رانر ناشناس از راه سر میرسند و گوست رانر نخستین به نام میترا را آزاد میکنند. میترا که به دلایلی که در روند بازی توضیح داده میشود حسابی از دست انسانها عصبانی است، تصمیم میگیرد که تاور را با خاک یکسان کند و جک برای متوقف کردن میترا و دوستانش وارد سفری بزرگ خواهد شد.
داستان بازی، قطعا در بهترین حالت خود نیست و پایانبندی ویژه و عجیب و غریبی ندارد، اما روایت و دیالوگنویسی جذاب آن در کنار شخصیتپردازی کاراکترهایی چون کیرا، زویی و خود جک باعث شده تا کم و بیش با آن ارتباط برقرار کرده و از گفت و گو با دیگر کاراکترها لذت ببرید. در این بین بد نیست به این نکته اشاره کنم که اسامی برخی از کاراکترهای بازی مثل «اهریمن» که یکی از گوسترانرهای نخستین است از اساطیر ایرانی گرفته شده است.
گوست رانر ۲ به خوبی از فرهنگ کشورهای شرقی در داستان خود استفاده میکند و به عباراتی چون «بوشیدو»، معنای تازهای میبخشد که اگر از طرفداران این گونه اثار باشید، بازی شما را حسابی به خود جذب خواهد کرد. با این وجود، قطعا داستان بهترین دلیل برای تجربه گوسترانر نیست و احتمالا شما، طرفدار گیمپلی سریع و دیوانهوار بازی قبلی این سری هستید که این بررسی را مطالعه میکنید و منتظر تجربه نسخه جدید هستید.
گیمپلی بازی در نسخه قبلی با وجود قابلیتهای نهچندان زیاد جک، وابسته به مهارت بازیکن و خصوصا استفاده درست از پلتفرمها در سرعت بسیار بالا بود. بازی جدید با حفظ برخی از المانهای قبلی سعی دارد تا تجربهای متفاوت را برای شما به ارمغان بیاورد که در برخی موارد عالی و در برخی موارد قابل قبول ظاهر میشود.
راحت بگویم؛ از بازی اینطور به نظر میرسد که سازندگان قصد داشتند تا ایدههای مختلفی را در بازی قرار دهند. از آن جا که تعداد این ایدهها زیاد بوده، در هر یک از میشنهای بازی شاهد یک مکانیزم جدید هستیم که از آن ایدهها نشات گرفته و متاسفانه در مرحله بعدی، قابلیت جدیدتان به طور کلی فراموش شده و قابلیت جدیدی در اختیارتان قرار داده میشود. تعداد پلتفرمها و موانع بیشتر شده و بازیکن مجبور به استفاده مداوم از قابلیتهایی چون پرتاب شوریکن و نامرئی شدن میشود. در کل، پازلهای پارکور محور بازی فوقالعاده هستند، اما اندکی سرعت شما را کند میکند که این ویژگی چندان به مذاق من خوش نیامد.
رویکرد آزمون و خطا در Ghostrunner 2 دقیقا نقطه مقابل آثار ژانر Rougelite را هدف قرار میدهد. جایی که شما باید چندین بار یک بخش از بازی را تجربه کنید تا ارتقا یافته و از آن بگذرید. در این بازی اما فواصل بین هر نقطه ذخیرهسازی به شکلی قرار گرفته که شما را به ابتدای کار برنگرداند. اینجا هر آزمون به شکل مجزا مورد بررسی قرار میگیرد و گیمر فرصت دارد تا جریانی حداکثر دو تا سه دقیقهای را چندین و چند بار تجربه کند تا به فرمول نهایی برسد. بخشی از این آزمون و خطا به شناسایی موقعیت و نوع دشمنها ارتباط پیدا میکند و قسمتی دیگر با حرکت در محیط یا به اصطلاح پلتفرمینگ اشغال شده. یکی از اصلیترین ضعفهای بازی که نسبت به گذشته هیچ پیشرفتی نداشته همین بخشهای پلتفرمر در بازی است. نه تنها شاهد اضافه شدن هیچ قابلیت جدیدی به این بخش هستیم بلکه از دید فنی نیز بهبودی شکل نگرفته و معمولا پیش میآید که جان خود را چندین بار به خاطر مشکل ارتباطی در پرشها یا گرفتن لبهها از دست دهید. هرچند چارچوب اصلی بازی همان طور که گفتیم با ژانر Rougelite متفاوت است اما سازندگان بازی بخشی را در این نسخه قرار دادهاند که تحت عنوان Ghostrunner.exe شناخته میشود و دقیقا رویکردی مشابه با بازیهای سبک اشاره شده را دنبال میکند. در این قسمت عملا بخش اصلی قدرتهای شخصیت اصلی را از دست داده و باید مدام در یک جریان ثابت قرار گرفته و با ارتقا قابلیتها موانع موجود را پشت سر بگذارید. با تمام این توضیحات اما اصلیترین نکته جدید حاضر در Ghostrunner 2 به اضافه شدن موتورسیکلت سواری خلاصه میشود. تقریبا در نیمه بازی شاهد معرفی موتورسیکلتی شبیه به نمونه حاضر در فیلم Akira هستیم که جک میتواند سوار بر آن شده و ساختاری متفاوت از طراحی مراحل را پیش روی شما قرار دهد. در این بخش شاهد الگوبرداریهای زیادی از Half-Life 2 و بخشهایی هستیم که در آن بازی از وسایل نقلیه استفاده میشد. به جز برخی بخشهای خطی و سینمایی که تنها باید در مسیری مستقیم موتورسیکلتسواری کرده و با دشمنها درگیر شده یا موانع حاضر را پشت سر بگذارید، باقی این بخش به شکل نیمه Open World دنبال میشود. در این قسمتها شاهد طراحی مراحلی کاملا متفاوت هستیم که در آنها گیمر میتواند با موتورسیکلت به نقاط مختلف رفته و کارهای مختلفی را انجام دهد. هرچند این بخشها آزادی عمل بیشتری را به گیمر میدهند اما دقیقا در مقابل رویکرد طراحی مراحل بسته، نفسگیر و درگیرکننده اصلی قرار میگیرند که در نیمه ابتدایی شاهدشان هستیم. رویکردی که سازندگان بازی دنبال کردهاند، افزایش تنوع در طراحی مراحل است اما این هدف را به سادهترین شکل ممکن یعنی ساختار Open World پیاده کرده و موفق به دریافت نتیجهای ایدهآل نشدهاند.
با وجود اینکه بازی پیش رو در اکثر زمینهها نسبت به نسخه قبلی بهبود یافته اما همچنان در زمینه داستان با ضعفهای آشکاری روبرو است. درست مانند نسخه اول با اینکه بازی سعی دارد داستانی مفصل را ارائه کند اما در این زمینه عملکرد موفقی نداشته. واقعیت ماجرا این است که ناخودآگاه تمرکز شما به قدری روی گیمپلی قرار میگیرد که بخشهای داستانی را ترجیح میدهید بدون هیچ توجهی رد کرده و به مبارزات باز گردید. البته این بار تیم سازنده روی این موضوع تمرکز بیشتری داشته. بخشی از بازی به رفتن به پایگاه اصلی و تعامل با شخصیتهای مختلف خلاصه میشود. در این قسمت شاهد حضور تعدادی شخصیت غیرقابل بازی هستیم که هر کدام بخشی از داستان را روایت میکنند. در نهایت اما این پرداخت نهچندان خوب شخصیت اصلی است که باعث شده تا شما به هیچوجه تمایلی به پیگیری کردن داستان پیدا نکنید. از طرفی باید به این موضوع بپردازیم که هرچند داستان نتوانسته تا در پرداخت و طراحی دنیای بازی نقش خاصی ایفا کند اما جلوههای بصری فوقالعاده و موسیقی درجه یک بازی بار این مسئله را به دوش کشیده و عملکردی خیرهکننده دارند. در زمینه گرافیکی اینجا ما با یکی از بهترین آثار سایبرپانک سر و کار داریم که توانسته تا حجم زیادی از جزئیات را با کیفیتی بالا به نمایش در آورد. فرمول موفق نسخه اول این مجموعه اینبار با کیفیتی بهتر در Ghostrunner 2 مورد استفاده قرار گرفته و شاهد ارتقایی خوبی در بخشهای مختلف بازی هستیم. با این حال بخشهای Open-World به شکل واضحی نسبت به دیگر قسمتها هیجان کمتری را به گیمر منتقل میکنند و از دید به تجربه کلی آسیب زدهاند.
برای خرید بازی Ghostrunner 2 و همچین دیدن بازی های دیگر به گیم وان استور مراجعه کنید.